سید محمد رشید رضا(١٩٣٥م) مشهورترین شاگرد شیخ محمد عبده(١٩٠٥) و یکی از بزرگترین داعیان و پرچمداران جریان سلفیت در عصر پسااستعمار بود. ناصرالدین الألبانی محدث بزرگ معاصر دربارهی رشیدرضا میگوید: «آقای محمد رشید رضا رحمه الله حق زیادی بر گردن جهان اسلام بهشکل عموم و بر گردن سلفیها بهشکل خصوص دارد. ایشان از نوادر کسانی است که منهج سلفی را بواسطهی مجلهی المنار در سراسر دنیا منتشر کردند... اگر من امروز در مسیر سلفیت و تشخیص احادیث صحیح و ضعیف گام برداشتهام نخست از فضل خدا بوده و پس از آن به خاطر وجود محمد رشید رضا. در آغاز طلب علم از طریق مجلهی المنار بود که با این مسیر آشنا شدم»[۱].
مقالات و نوشتههای رشید رضا در مجلهی المنار مصر، یکی از مهمترین مراحل فکری جریان اسلامگرایی معاصر را رقم زد، به طوریکه میتوان کسانی چون حسن البنا (بنیانگذار سازمان اخوان المسلمین) ـ که از شاگردان رشید رضا و خود از نویسندگان فعال در المنار بود ـ را از زمرهی متأثران از رویکردهای فکری رشیدرضا به شمار آورد. با این وجود، تتبع در آثار رشیدرضا نشان میدهد که تلقی وی از نوزایی اسلامی، بحث از چرایی انحطاط در جوامع مسلمین و نیز مسألهی مواجهه با پدیدار ذوالوجوهی به نام غرب، با تلقی بسیاری از جریانهای فکری منتسب به اسلامگرایی (خاصه جریانهای متأثر از سید قطب)، گسستها و تفاوتهای آشکار دارد.
برای نشان دادن یکی از مظاهر این گسستها، میتوان مجموعه مقالات رشید رضا با عنوان «منافع الأوربيين ومضارهم في الشرق»(منافع و مضرات اروپاییها در شرق) را مورد بازخوانی قرار داد. رشید رضا در چهار سلسله از این مقالات، میکوشد به دور از رویکردهای صفر و صدی عوامانه، ابتدا مراد خود از پدیدار غرب را روشن کند و سپس «اهم» مزایای خواسته یا ناخواستهی غربیان برای مسلمانان را تبیین کند. رشید رضا در قسمت نخست این سلسله مقالات، با علم به اینکه ممکن است این مقالات باعث سوءشهرت وی گردد مینویسد: «صاحب این قلم، حقیقت را فینفسه دوست دارد و در راه تقریر حقیقت، از لوم هیچ لائمی نمیهراسد»[2]. رشید رضا پیشتر میگوید که اگر کمبود آگاهان و پژوهشگرانِ اندیشهی سیاسی در کار نبود، «ما از بیماری اُمّت که آن را عقبافتادگی یا انحطاط میخوانند، شکایت نمیکردیم»[3]. این صحهگذاشتن رشیدرضا بر وجود «انحطاط» و «عقبافتادگی»(تأخّر)، مقدمهی ورود به غربشناسی وی است. در واقع رشیدرضا برخلاف جریانهایی که معتقدند تمام مشکلات جوامع شرقی به سبب پدیدار مبهم و ناروشنی به نام غرب است و نیازی به «آسیبشناسی خود و خویشتن» نیست (جریانی که میتوان آن را «غربزدگی مضاعف» نامید)، ریشه و عامل تمام مصائب و انحطاط را خویشتن و خود میداند. و از همین روست که رشیدرضا تضادی بین سلفیگرایی خود و اقرار به اینکه تلقی پدیدارشناسانه از غرب، موجب مزایا و منافعی برای مسلمین شده است، نمیبیند.
رشید رضا پس از این مقدمات مهم، چهار مزیت مهمتر غرب برای جوامع شرقی را نام برده و تبیین میکند:
1) استقلال اندیشه: رشید رضا مینویسد: «همانا کسی که حق و صواب را با نظر و استدلال درک نکند، نه عالِم است و نه سیّاس؛ بلکه حتی عاقل هم نیست»[4]. رشید رضا میگوید که شرق بسی بیشتر از غرب گرفتار تقلید و نیز استبداد است. البته او میگوید که اسلام ابتدا برای ستیز با این رویه برآمد اما بعد از پنجاه سال، استبداد دوباره به میان مسلمین بازگشت. او ادامه میدهد: «اروپا در راه استقلال فکر و اراده، جهاد افضل کرد تا اینکه دشمنان خود از بین روحانیون و فرمانروایان مستبد را شکست داد و دلیل را بر صدر نشاند و تقلید را به زیر کشید»[5]. رشیدرضا در ادامه به این موضوع تاریخی اشاره میکند که ورود مدارس اروپاییان به شرق، باعث شد که شرقیان، شیوههای مدرن بحث و استدلال را از غربیان بیاموزند و «نسیم استقلال[اندیشه] را استنشاق کنند»[6].
رشیدرضا در انتهای قسمت دوم از این مقالات، انتقادات تندی را روانهی همکسوتان خود از میان علمای دینی کرده و آنها را به دلیل فقدان این آسیبشناسی، به باد انتقاد میگیرد:
«پس این، نفع بزرگی است که ما از اروپایی ها بهره بُردهایم و از این بابت، باید از آنها تشکر کنیم و دانششان را بستاییم. و شایستهی مسلمانان نیست که با استناد به قرآن حکیم که هدایتگر به سوی نابودی تقلید است و بر اساس استقلال [اندیشه] بنا شده، چنین واقعیتی را انکار کنند. زیرا اگر چه قرآن حقیقتا چنین است و افراد باانصاف از میان دانشمندان اروپایی نیز به این حقیقت معترفند، اما قرآن نقش چنین تذکاردهندهای را برای شرقیان به شکل عام و خاصه مسلمین نداشت؛ و دلیل ما بر این امر، این است که روحانیونِ در میان ما هنوز هم غالبا اسیر تقلید، و دشمنان استقلال [اندیشه] هستند. پس باید در حق خود منصف باشیم و از کسی که ما را به مصلحتمان تذکار داده، تشکر کنیم»[7].
ادامه دارد...
ـــــــــــــــــ
ارجاعات:
[1]. نک: اسامة شحادة، "پرچمداران اصلاح سلفی معاصر: امام مجاهد، شیخ محمد رشید رضا" ترجمه شده در سایت (https://bit.ly/344no6v) و کانال تلگرامی (https://t.me/bineshcc/667) "بینش"
[2]. رشید رضا، منافع الأوربيين ومضارهم في الشرق، مجلة المنار، 10/192
[3]. «ولولا أن هؤلاء العارفين قليلون فينا، لما كنا نشكو مرض الأمة الذي يعبرون عنه بلفظ التأخر والانحطاط»(همانجا)
[4]. همانجا
[5]. «جاهدت أوربا أفضل الجهاد في سبيل استقلال الفكر والإرادة، حتى ظفرت بأعدائها من رجال الدين، والملوك المستبدين، وجعلت كلمة الدليل هي العليا، وكلمة التقليد هي السفلى»(همانجا)
[6]. همانجا
[7]. «فهذه فائدة كبرى قد استفدناها من الأوروبيين، ينبغي أن نشكرها لهم، ونحمد لأجلها معرفتهم. وليس للمسلم أن ينكر ذلك؛ محتجًا بأن القرآن الحكيم قد أرشد إلى هدم التقليد، وقام على أساس الاستقلال في الاستدلال، فإن هذا وإن كان حقًّا يعترف به المنصف من علماء أوروبا، لم يكن هو المنبه في هذا العصر للشرق عامة، وللمسلمين خاصة، ودليلنا على هذا، أن رجال الدين منا لا يزالون في الأكثر أسرى التقليد، وأعداء الاستقلال، فيجب أن ننصف أنفسنا، ونشكر لمن نبهنا إلى مصلحتنا»(همانجا)
ادامه دارد...
نظرات